اگر شما بتوانید گوهر اسلام ناب و آن درخشندگیها را، به آن شکلی که بتواند در جامهی آراستهی علم، خودش را نشان بدهد، ارائه دهید، کار بزرگی که کردهاید، این است که راه را برای ورود نخبگان در این میدانها باز کردهاید. آمیزش علم و معنویت، علم و ایمان، علم و اخلاق، آن خلأ امروز دنیاست. دانشگاه اسلامی، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را باهم همراه میکند. علم را میآموزد و جهتگیری علم را از اخلاق و ایمان میگیرد. اینکه گفتند علم با دین میسازد یا نمیسازد، این ندیدن منطقهی نفوذ علم و دین است؛ اینها هرکدام یک منطقهی نفوذی دارند؛ تلفیق اینها، این است که علم- یعنی این سلاح را- ایمان- یعنی آن به کار برنده- میگیرد و جهتش را مشخص میکند؛ با این سلاح میشود بهترین و بدترین آدمها را هدف قرار داد؛ منتها تا این سلاح دست که باشد؟ این سلاح «علم» است و «ایمان» جهت آن را مشخص میکند. اگر ایمان بر دانش غربی تسلط داشت، دانش غربی به بمب اتم نمیرسید، تا بعد اینقدر تویش گیر کنند که چه کارش کنیم؛ محدودش کنیم؛ نگذاریم تا دنیا ویران نشود. کارشان اصلًا به اینجا نمیرسید. اگر ایمان با دانش همراه بود، اصلًا استعمار و استعمار نو- که استعمار نو مخلوق دانش بود- به وجود نمیآمد. تسلط بر کشورها، تصرف کشورها، تسلط قهرآمیز بر ملتها و بردن ثروت ملتها- که این بلای این دویست سال گذشتهی دنیا و ملتهاست- اینها اصلًا به وجود نمیآمد. علمِ جدا از ایمان، این است و شما در دانشگاه اسلامی، میخواهید این خلأ را پُر و علم را با ایمان آمیخته کنید؛ یعنی دانش را چه در بافت درونی خودش، چه در استنتاجش و چه در جهتگیریهایی که در آن به کار خواهد رفت، از ایمان سیراب کنید.۱۳۸۴/۱۰/۲۹